آموزش و پرورش متواضع!
- ادامه مطلب
تاریخ: دوشنبه , 08 آذر 1400 (08:36)
- گزارش تخلف مطلب
تاریخ: دوشنبه , 08 آذر 1400 (08:36)
کره جنوبی
وقتی ژاپنیها کره جنوبی را ترک کردند، میزان بیسوادی در این کشور 78 درصد بود، زیرا آموزش و پرورش محدود به ژاپنیها بود، و تنها عده اندکی از کرهایها مجاز به تحصیل بودند و معلمان کرهای در مدارس کره جنوبی حضور نداشتند. و پس از خروج ژاپن، کره جنوبی طی چند دهه کوشید تا یک نظام آموزشی نوین و مدرن را بنیان نهد که اکنون به عنوان قدرتمندترین نظام آموزشی جهان از آن یاد میشود. سختگیری و قاطعیت ویژگی بارز نظام آموزشی کره جنوبی است. و میزان ساعاتی که دانش آموزان کرهای برای یک سال تحصیلی در مدارس سپری می کنند 1020 ساعت میباشد که میانگین آن 14 ساعت در روز و برای پنج روز در هفته است، که این بالاترین نسبت در جهان است. همچنین دانش آموزان کرهای نسبت به همسالان خود در سایر کشورها، 22 دقیقه کمتر میخوابند. نظام آموزشی کره جنوبی در قالب 6.3.3 عمل میکند و از نظر ساختار کلی، شباهت فراوانی با نظام آموزشی عراق دارد، اما در زمینه روشها و اقدامات با آن تفاوت دارد. و بیشترین مواردی که نظام آموزشی کره بر آنها تمرکز دارد عبارتند از: ریاضیات، علوم، و زبان انگلیسی. و با وجود اینکه آموزش و پرورش در کره جنوبی رایگان است، اما والدین، 25 درصد از کل درآمد خود را برای تدریس خصوصی فرزندان خود هزینه میکنند. و به تبع آن هم، دانش آموزانی که انتظارات والدین خود را برآورده نسازند، به شدت تنبیه میشوند، و عدم دستیابی دانشآموز به یک رشته دانشگاهی، در حکم خیانت به خانواده تلقی میشود. لذا فشار سنگین و احساس نومیدی به دانشآموزان کرهای دست میدهد، و منجر به خودکشی میشود.
تاریخ: دوشنبه , 08 آذر 1400 (08:37)
ملاحظات علمی
در آلمان هم دانشگاههای دولتی وجود دارد و هم دانشگاههای خصوصی.کلیه دانشگاههای دولتی، معتبر و رایگان می باشد. دانشگاههای خصوصی رایگان نمی باشند و باید در مورد آنها به وزارت علوم کشور مربوطه مراجعه کرد.دانشجو فقط موظف است تا هزینه های زندگی خود اعم از اجاره منزل، پوشاک، مواد غدایی و بیمه درمانی را پرداخت کند. اتاق ها و آپارتمان هایی وجود دارد که با قیمت مناسب فقط به دانشجویان اجاره داده می شود.حدود هزینه زندگی دانشجو در آلمان بانضمام خوراک، پوشاک، رفت و آمد و کلیه هزینه های جانبی حدودا 800-700 یورو می باشد.دانشجو تعداد ساعت محدودی در هفته اجازه کار دارد.جهت ثبت نام در دانشگاه ارایه بیمه درمانی الزامیست و بیمه درمانی برای هر شش ماه حدود 300 یورو در نظر گرفته می شود.
تاریخ: دوشنبه , 08 آذر 1400 (08:37)
ساختار آموزشی
نظام آموزش و پرورش درکشور اتریش به عنوان یک زنجیر پیوسته از سطوح و مراحل مختلف آموزشی است. تحصیلات متوسطه عمومی قلب نظام آموزشی کشور است که پس از آموزش متوسطه پایه و آموزش ابتدایی ارائه می گردد. مقطع تکمیلی متوسطه نیز در ادامه تحصیلات متوسطه پایه به علاقه مندان ارائه می گردد.
سیستم نمره دهی
نظام تعیین نمره در مدرسه متوسطه (Sehrgut1)، Gut:2))، ((Befriedigend:3، (Genugend:4)، Nichtgenugend:5))
توضیح کامل اینکه: نمرات 5-1 نمره قبولی، ردی:4، و پایین ترین نمره درجدول:5 میباشند.
نظام تعیین نمره که توسط مؤسسات آموزش عالی مورد استفاده قرار می گیرد:
تاریخ: دوشنبه , 08 آذر 1400 (08:37)
ساختار آموزشی
مطابق قانون عمومی تحصیلات عمومی مصوب سال1970، مراحل تحصیلی درکشور پادشاهی اسپانیا به شرح ذیل تنظیم گردیده است:
1- مقطع پیش دبستانی که خود از دوره مهدکودک ویزه کودکان رده های سنی5-2سال و دوره آمادگی ویزه کودکان رده های سنی 5-4سال متشکل می گردد.
2- آموزش پایه که برای کودکان رده های سنی13-6سال برنامه ریزی شده و به دو بخش
(بخش ویزه دانش آموزان رده های سنی10-6سال و بخش ویزه دانش آموزان رده های سنی13-11سال) مشتمل می گردد. شایان ذکر است که تحصیلات پایه در مدارس دولتی و خصوصی رایگان و اجباری است.
3- مقطع آموزش متوسطه که مدت زمان3سال به طول انجامیده و به دانش آموزان رده های سنی16-14سال ارائه می گردد.پس ازگذراندن این دوره، دانش آموزان ملزم به گذراندن دوره یکساله پیش دانشگاهی می باشند که درصورت توفیق در آن ازمجوز حضوردر دانشگاهها برخوردار می گردند.
4- آموزش عالی که خود بر سه مرحله اساسی مشتمل می گردد. در مرحله نخست دانش جویان طی سه سال به درجه دیپلماتورا (کاردانی) نایل می آیند در مرحله دوم دانش جویان طی دوره آموزش تخصصی دو ساله به اخذ مدرک کارشناسی نائل آمده وغالبا به عنوان مهندس و یا معلم به فعالیت می پردازند.در مرحله سوم دانشجویان ملزم به دفاع از تز(رساله) تخصصی خود جهت احراز درجه دکتری می باشند.
کودکان اسپانیایی از سن سه سالگی وارد مهد کودک (La Education infantil) شده و به مدت 3 سال تا سن 6 سالگی اولیه را فرا می گیرند. آخرین سال مقطع پیش دبستانی اجباری می باشد. آموزش ابتدائی (La Education Obligatoria) از سن 6 سالگی آغاز شده و تاسن 11 سالگی به مدت 5 سال ادامه می یابد. در این مدت دانش آموزان ضمن آشنایی با محیط اطراف، خواندن و نوشتن و دروس ابتدائی را فرا می گیرند. سپس دوره آموزش متوسطه(La Education Segundaria) ارائه می گردد. این دوره بر دو مرحله مشتمل می گردد طی دوره اول به مدت سه سال دانش آموزان موفق به کسب درجه فارق التحصیل دوره مدرسه و طی مرحله دوم به مدت سه سال دانش آموزان به احراز درجه تحصیلی موسوم به (Bachiller) نائل می آیند. در صورت تمایل دانش آموزان به ورود به دانشگاه دوره آموزش یک ساله پیش دانشگاهی Curso de orientacion Universitaria)) و یا ورود به دوره های آموزش حرفه ای La Formacion Profesinal)) نیز پشت سر گذارده می شود.
تاریخ: دوشنبه , 08 آذر 1400 (08:37)
سیاست های آموزشی
طی دهه گذشته در نظام آموزشی انگلستان و ولز تا حد زیادی سیاست های تمرکز زدا و تا حدودی تمرکز گرا به اجرا در آمده است. از سوی دیگر بنا بر قوانین اصلاحات آموزشی مصوب 1998تمرکز عمده ای بر مدارس محلی و نظام آموزش محلی معطوف گردیده است.
دپارتمان آموزش و استخدام انگلستان(DFEE) در جهت تلفیق سیاست های تمرکز گرا و تمرکز زدای آموزشی به طراحی برنامه های آموزش ملی مبادرت نموده است. به طور کلی می توان گفت که از نظام آموزشی انگلستان و ولز تحت عنوان نظام آموزشی ملی و در عین حال از لحاظ اداری، تحت عنوان نظام محلی یاد می گردد. عمده سیاست های آموزشی دولت ایرلند در جهت افزایش استاندارد های آموزشی کشور اتخاذ می گردد و این در حالی است که سیاست های آموزشی کشور بر خود ارزیابی مدارس کشور تمرکز دارد. از جمله مهم ترین سیاستهای آموزشی اسکاتلند نیز می توان به موارد ذیل اشاره نمود:
1. بهبود استانداردهای آموزشی از طریق اتخاذ سیستم ملی آموزشی، ارزیابی های تحصیلی، برگزاری امتحانات و نظارت بر عمل کرد مدارس کشور
2. انتشار اطلاعات جامع در خصوص عمل کرد مدارس و مراکز آموزشی کشور
3. اعطای قدرت اجرایی بیشتر به والدین دانش آموزان جهت مشارکت هر چه بیشتر آنان در حوزه آموزش کودکان
طرح جامع (Suestart)برنامه ای چند سازمانی است که در رأس سیاست های حمایتی دولت و در
ساختار آموزشی
ساختار نظام آموزشی کشور انگلستان از3 مقطع آموزشی ابتدایی(5 تا 11 سالگی)،آموزش متوسطه (11 تا 18 سالگی) و آموزش عالی(Tertiary) متشکل گردیده است. تقسیم بندی فوق برای انگلستان، ولز و ایرلند شمالی یکسان بوده واین در حالیست که اسکاتلند از نظام آموزشی متفاوتی برخوردار می باشد.حضور در مراکز آموزشی برای کودکان 16- 5 سال اجباری است.
به عبارت دیگر گذراندن دوره های آموزشی تا سن 16 سالگی اجباری می باشد.اکثریت دانش آموزان انگلیسی رده های سنی17 سال و بالاتر به تحصیل در مراکز آموزش تکمیلی و یا فعالیت در بازار کار مبادرت می نمایند. درحال حاضر، آموزش بزرگ سالان در کشور انگلستان از اهمیت ویژه ای برخوردار گردیده و اکثریت دانشگاهها و کالج های آموزش عالی با شمار رو به رشدی از دانشجویان بزرگسال مواجه می باشند.سنین آموزش پایه (آموزش اجباری) در انگلستان و ولز سنین16- 5 سال را شامل می گردد. آموزش ابتدایی طی2مرحله به دانش آموزان رده های سنی7- 5 سال و 11- 8 سال ارائه می گردد. در نظام آموزشی محلی کشور انگلستان دوره های آموزش مقدماتی به دانش آموزان رده های سنی16-11 سال ارائه می گردد. اغلب مدارس متوسطه (درحدود90 درصد) مدارس جامع می باشند که از دانش آموزانی با قابلیت های مختلف آموزشی ثبت نام نموده و برنامه های آموزش مقدماتی متوسطه گسترده ای را ارائه می نمایند. از تعداد محدودی از مدارس مقدماتی متوسطه که در زمره مدارس جامع نمی باشند، تحت عنوان مدارس دستور زبان یاد می گردد. در انگلستان و ولز، نرخ حضور دانش آموزان در مقاطع آموزشی ابتدایی و مقدماتی متوسطه100 درصد است. به دنبال تکمیل تحصیلات مقدماتی متوسطه، اکثریت دانش آموزان دوره های آموزش آکادمیک تکمیلی متوسطه را پی گیری می نمایند.42 درصد از دانش آموزان مقطع تکمیلی آموزش متوسطه به مطالعه رشته های آکادمیک و 58 درصد به گذراندن دوره های تخصصی فنی و حرفه ای مبادرت می نمایند.
تاریخ: دوشنبه , 08 آذر 1400 (08:37)
سیستم آموزشی کشور آمریکا و ایران
1 - سال هاست در آمریکا کتابی منتشر نمی شود.
حذف کتب درسی، استفاده از تبلت و لب تاب و تلفن همراه برای آموزش دانش روز از کارهایی است که نظام آموزشی آمریکا بدان پرداخته است. و ما برای استتار ضعف خود در کنترل هوشمندانه ابزار آلات تکنولوژی، استفاده و آوردن آنها را به مدرسه، جرمی نابخشودنی اعلام می داریم. آنان استفاده از تکنولوژی را کنترل می کنند نه محدود. اما ما تکنولوژی را از زندگی دانش آموزان کلا حذف می کنیم. ما ره آوردهای استفاده مثبت از تکنولوژی را قربانی جنبه های منفی آن می کنیم و چون در قبال آن واهمه یا ضعف کنترل داریم پس در کل حذف می کنیم و قوانین سخت زمان گیری برای مقابله با آن در مدارس تدوین می کنیم و از اصل آموزش بازمی مانیم. ما هنر را از زندگی دانش آموزان در کل حذف کردیم چون معتقدیم وقت هدر دادن است و نقش ورزش روز به روز کم رنگ تر می گردد
با صرف افعال نهی، تأثیراتی سوء تفکر خود را بر هر نوع امکان فعالیت مفید می گذاریم. در سرزمین من با بایکوت کردن ره آورد علم، خواب راحت خفتگان، به دور از وحشت و توهّم ادامه می یابد. با این تفاوت که در آن جامعه فهمانده می شود که از افراط و تفریط به دور مانید و در جامعه ما با تابو کردن هر چیز تازه، تفکر سنتی و لجاجت ادامه می یابد. کودک و نوجوان او در خلوت هم خطا نمی کند چون نحوه استفاده درست را می آموزد اما کودک و نوجوان جامعه ما با هر نیرنگ و دروغی به دنبال گشت و گذار نامتعارف در دنیای مجازی برمی آید چون منع کردن توأم با افعال نهی، همیشه نتایج معکوس دارد.
کُتب درسی ما ثقیل است و بین محتوای مفاهیم صفحات و فصول کُتب، ربط منطقی وجود ندارد و یا مطالب آن با واقعیت های جامعه ناهمگن است. کُتبی که سالیان متمادی توسط معلمان از حفظ شده است. هزینه های هنگفت چاپ کتاب یک درد و هزینه های تألیف آن، دردی دیگر! راستی ما برای چاپ همه ساله این همه کتب درسی، چندین میلیون درخت جنگل را قطع یا قتل عام می کنیم؟!
2 - معلمان هر سه ماه یک بار به روز می شوند.
معلمان برای اینکه بتوانند شغل خود را حفظ کنند باید هر سه ماه یک بار (طی دو روز کامل) به کلاس های آموزشی بروند و آخرین پیشرفت های تکنولوژی را بیاموزند. همچنین دو هفته قبل از شروع سال تحصیلی به دوره های آموزشی برای یادگیری آخرین متد آموزشی مطابق با پیشرفت های روز دنیا می روند. معلمان آمریکایی به طور مرتب در کلاس های دانش افزایی شرکت می نمایند و در واقع سعی می نمایند تا از دانش آموزان خود که online هستند و خیلی سریع دانش روز را دریافت می کنند عقب نمانند.
البته این به منزله برتری کودک و نوجوان نسبت به معلم نیست، بلکه دو دلیل عمده دارد:
اول: مغز و قلب کودک همانند زمین بایر است هر چه در آن بکاری همان حاصل می دهد. اگر محتوای آموزشی کشوری، به جای تدریس کتب چاپ 20 - 10 سال پیش، حاکمیت دانش روز است قدر مسلم دانش آموز هم آن را فرا خواهد گرفت. این انتخاب ارجح نظام آموزشی است.
دوم: کودکان و نوجوانان معلومات قبلی برای منع یادگیری بعدی، همانند معلمان خود ندارند. لذا آنان دانش روز را بدون مقاومت یا سختی در یادگیری، دریافت می کنند. فاکتور افزایش سن، پذیرش دانش و فنون جدید را برای افراد بدون هر نوع مقاومتی دشوار می سازد، گاه او تازه ها را زود می پذیرد و گاه سال ها طول می کشد تا آنها را قبول کند. معلم تا بخواهد دانش دیروز را فردا بپذیرد، زایش بسیاری در علم و فناوری پدید آمده است و برای همین عقب می ماند اما کودک و نوجوان جلو می زند.
و اما دوره های ضمن خدمت ما به آموزش کتب غیر تخصصی و فقط مذهبی اکتفا می کند! لذا چگونه انتظار به روز بودن معلومات از معلم می رود؟ در واقع اگر ما معلمان خود جُربزه انجام این کار را نداشته باشیم، جریانی پویا و دینامیک و متعهد که هر دائم همّ و غمش نو ساختن دانش من معلم باشد، در این جامعه وجود ندارد. ارتباط آموزشی - فرهنگی بین آموزش و پرورش و مراکز آموزشی عالی هم وجود ندارد که چنین سوز یا دغدغه ای داشته باشد. (علاقه مندان می توانند به نوشته اینجانب: " تلنگر بر " معلمی " که فکر می کند همه چیز را می داند و نقد را برنمی تابد؟! در 14 خرداد 97 مراجعه نمایند.)
3 - آموزش برای هر دانش آموز بستگی به ویژگی های شخصی او دارد.
به وضعیت تحصیلی هر دانش آموز بر اساس ویژگی های شخصی او رسیدگی می شود و امتحانات پایان ترم بی معنا است. زیرا که تمام دانش آموزان بر اساس یک معیار، سنجیده نمی شوند. دانش آموزی که سخت یاد می گیرد در کلاس های کم تعداد قرار می گیرد و عده ای مأمور پیگیری وضعیت تحصیلی او می شوند تا علل عدم یادگیری او را دریابند.
همانند ما همه دانش آموزان را با آزمونی یکسان نمی سنجند تا تر و خشک با هم بسوزد. یاد نگرفته اش ابدالدهر فرا نگیرد و یاد گرفته اش، به چشم نیاید تا در جایگاه استحقاقی خود قرار بگیرد. یا آزمون انجام شده در کشور ما بدون در نظر داشتن تفاوت های منطقه ای و یا برخورداری و نابرخورداری از امکانات بیشتر، یکسان و همزمان است که بی عدالتی مطلق است. آزمون مدارس خاص و دولتی مناطق محروم یکسانند! اگر سیستم آموزشی کشور آمریکا باز و منعطف در برابر دانش روز است، سیستم آموزشی ایران بسته و مقاوم در برابر تغییر و تازگی است
4 - استفاده از میزگرد برای فرهنگ سازی کار گروهی.
آموزش دور میزگرد یا میزهای مخصوص جلسات اداری، به صورت گروهی انجام می شود تا با کارِ گروهی آشنا شوند و برای اجتماع بزرگتر یعنی فردای اشتغال خود، جهت انجام وظایف شغلی، همفکری و مشورت کردن را فرا بگیرند.
و کثیری از ما معلمان از انجام کار گروهی در کلاس درس واهمه داریم و از پرداختن بدان می پرهیزیم و آن را نوعی وقت تلف کردن می دانیم. در حالی که آموزش و حتی آزمون به شکل گروهبندی دانش آموزان، هم زحمت معلم را می کاهد و هم نتیجه کیفی کار را چندین برابر افزایش می دهد.
5 - استفاده از تخته هوشمند لمسی به جای تخته های سنتی.
تخته های نوشتاری آنها نه سبز است نه سیاه و نه سفید (وایت برد)، بلکه از تخته هوشمند لمسی استفاده می کنند که گاه معلمان در کار با آن دچار مشکل شده از دانش آموزان خود کمک می گیرند. یعنی معلمان آموزش می دهند و آموزش می گیرند. اصل ساده و ارزشمند تعامل اجتماعی برای تدوام حیات بشری. آموزش در آمریکا هوشمند مدرن هست با ساز و کاری جدید.
و ما در خیلی از مدارس هنوز با گچ های غیراستاندارد مضرّ برای سلامتی خود و دانش آموز و تخته سبزهای ناصاف برای امر تدریس زورآزمایی می کنیم. و بر هوشمندسازی آموزشی هم شاید فقط 10 – 20 درصد معلمان بر آن مسلط شدند و به طور فعال از آن استفاده می کنند و بیشتر دبیران علوم: فیزیک، شیمی، زیست و... از آن استفاده می کنند، در ضمن آموزش هوشمند در کشور ما سنتی است با ساز وکاری قدیم.
6 - ساعت حضور در مدرسه برای دانش آموز و معلم متفاوت است.
ساعت شروع فعالیت مدارس 8/30 تا 3 بعد از ظهر است، اما معلمان یک ساعت اضافه در مدرسه می مانند تا اگر کسی مشکلی در یادگیری مبحث روز دارد با مراجعه به او در همان روز، رفع اشکال نماید.
و ما برای بیرون رفتن از کلاس های جبر و بی انگیزگی، چندین بار ساعت خود یا روی دیوار را نگاه می کنی
م تا با پایان یافتن یک روز دیگر از مدت خدمت خود شادمان گردیم و زنگ های مدارس ما که با دیر آمدن معلم کم می شود یا به دلیل دو شیفته بودن زود زده می شود. ماجرای مدارس سه شیفته را که فراموش نکرده ایم! این آثار تخریب آموزش بر قلب جامعه است نه فقط نظام آموزشی، چون تقریبا همه از این کانال وارد اجتماع بزرگ تر می شوند. در جامعه ما وای بر احوال اندک معلمانی که از کلاس درس می زنند تا دانش آموز وادار به تدریس خصوصی همان معلم گردد
7 - انجام تکالیف مدرسه در منزل ممنوع.
تکالیف در کلاس انجام می شود و اگر اضافه ماند و زمان پاسخگو نبود، اجازه دارند در منزل فقط عرض نیم ساعت فعالیت، تمام کنند. اعتقاد دارند که انجام تکالیف درسی در منزل باعث خستگی مفرط آنان می گردد.
و ما برای دانش آموز ابتدائی آنقدر تکلیف شب می گوئیم تا همانند دانشجویش که پایان نامه حاضری می خرد او نیز به مراکزی خیّر! برای نوشتن مشق پول بدهد و در قبال آن، بهای ندانم کاری نظام آموزشی را به عنوان خسارت حماقت، بپردازد. یا از روی مسایل و جواب آنها در دروس ریاضی و فیزیک و.... دانش آموز را وادار به نوشتن ده بار بنمائیم تا نفرت در او حاکم گردد و از همه چیز بیزار شود. درس گریزی یا درس ستیزی نتیجه چنین فرایندهای سختگیرانه و عاجزانه برخی از معلمان است.
8 - بیشتر قوانین آموزشی منطقه ای است نه کشوری.
تغییرات در آموزش و پرورش خیلی سریع رخ نمی دهد بلکه گروهی برای تحقیقات در خصوص تغییراتی که لازم است، مأمور می شوند و پس از انجام بررسی های گسترده برخی تغییرات جزئی در نظام آموزش و پرورش اِعمال می کنند. البته باید گفت که برخی قوانین برای کل کشور است و برخی قوانین توسط آموزش و پرورش منطقه اِعمال می شود و تقریبا هر منطقه سیستم خاصی برای آموزش برگرفته از فضای منطقه و شرایط خود را دارد.
و اما تمامی تغییرات ما ضربتی، دفعتی، ملی و بی محابا انجام می شود. تغییرات ما کل ساختار را در هم می نوردد و حتی تغییرات جزئی ما نیز به ماهیت کلی نظام آموزشی آسیب می رساند. مثلا پیوست کلاس ششم به دوره ابتدائی که از لحاظ سنی و توانایی جسمی یا نزدیکی به دوره بلوغ، تشابهی با کلاس هاس اول تا پنجم ندارد. آنجا که باید تند رویم لاک پشتی می رویم و آنجا که باید کُند رویم خرگوش گونه می دویم.
9 - دانش آموزان موظف به نیم ساعت کتابخوانی در روز هستند.
کتابخوانی اصلی حتمی در یادگیری و عادت بدان است. نسبت به سن دانش آموز از او خواسته می شود هر روز ساعاتی مشخص مطالعه نماید. کتب خوانده شده توسط کودکان، به وسیله اولیا لیست شده و طی یک ماه به معلم گزارش می شود. از او می خواهند تا استنباط خود را از کتاب مطالعه شده بنویسد. اما از دانش آموزان سنین بالا خواسته می شود رمانی خوانده و در کلاس به صورت گروهی نسبت بدان بحث و گفت و گو نمایند. کودکان دبستانی طی یک ماه 20 کتاب و در تعطیلات تابستانی باید 100 کتاب کم حجم بخوانند.
و دانش آموزان ما خیلی هنر کنند می نشینند طوطی وار کتب درسی را برای نمرات عالی یا قبولی و یا برای شرکت در کنکور واو واو می خوانند. کتابخانه های مدارس ما قفل است، عده ای برای خرید کتاب پول ندارد و عده ای اولویت های دیگری به جز کتابخوانی در برنامه های روزانه خود دارند و کتابخانه های عمومی محلی نیستند که دانش آموز کودک و نوجوان بتواند به راحتی از آنها استفاده کند. حتی در زمان دانش آموزی ما به خاطر دارم مطالعه کتب غیردرسی در مدرسه و حتی منزل جرم محسوب می شد که پاشو درس ات را بخوان بازی نکن.
10 - تیزهوش و عقب افتاده ذهنی در یک مدرسه.
کل دانش آموزان در همه مدارس کشور وقتی به کلاس سوم دبستان می رسند تحت یک سنجش قرار می گیرند، بچه ها در ارزشیابی شرکت می کنند و اگر ضریب هوشی بالاتری داشته باشند در همان مدارس همگانی کلاس هایی وجود دارد که در آن کلاس ها قرار می گیرند تا خسته نشوند. البته مدارسی خصوصی هستند که فقط مخصوص تیزهوشان است که برای ورود به آنها باید امتحان ورودی بدهند. این شرایط برای بچه های عقب افتاده ذهنی هم حاکم است و آنها هم در مدرسه معمولی درس می خوانند تا هم آنها و هم دانش آموزان معمولی بتوانند زندگی در کنار هم با برخورد مناسب نسبت به هم را یاد بگیرند. تصور می کنم کشور آمریکا تنها کشوری در جهان است که اعتقاد به ترکیب دانش آموزان استثنائی با معمولی را دارد. اعتقاد و باوری کم سو از توانمندی آنان برای چسبیدن به زندگی. دادن فرصت همزیستی با همنوعان. اصولا ما این مهم را حق آنان نمی دانیم.
و ما تفکیک جنون آمیزی برای تمامی دانش آموزان کشور داریم. راستی برخورد ما برای در کنار هم قرار گرفتن دانش آموزان معمولی با عقب ماندگان ذهنی چگونه خواهد بود؟ یا در چنین شرایطی به فتوای روانشناسان مراجعه می کنیم که این درهم فرو رفتگی مناسب نیست! یا نسبت به همنشینی فرزند خود با دانش آموزان فقیر یا ضعیف، ما چگونه برخورد
ی داریم؟ و این نوع آموزش در کشوری است که معتقدیم نظریه داروین در آن حاکم است یعنی قانون جنگل. برای ما همزیستی مسالمت آمیز را آموزش نمی دهند. ما آستانه تحمل غیر خود را نداریم و این جدایی، فرهنگ غالب ما در یک جامعه اسلامی است!
11 - تا کلاس هشتم جهش ممنوع.
تا کلاس هشتم جهش ممنوع است ولی وقتی دانش آموزان به هشتم می رسند اگر نمرات مناسبی داشته باشند می توانند در کنار کتاب های دبیرستان تا 20 واحد دانشگاهی را نیز بگذرانند تا بتوانند زودتر به پایان سال های تحصیلی خود برسند.
و ما دانش آموز کلاس سوم ابتدائی را با ذکر آفرین، بارک الله از سوی کل فامیل، تشویق به شرکت در جهش کلاس بعدی می نمائیم. شاید فقط روانشناسان بدانند که او چه فشاری را متحمل می شود و در سرنوشت آینده او چه اثرات سوئی دارد.
12 - معلم یک کلاس حق ندارد معلم خصوصی دانش آموز خود شود.
در مدارس آمریکا معلم خصوصی هست، حتی مراکزی برای دانش آموزانی که نیاز به آموزش بیشتر دارند، فعالند ولی مهم این است که معلمی که در یک مدرسه درس می دهد اجازه ندارد معلم خصوصی دانش آموزان همان مدرسه شود. اینجا اگر دانش آموزی نتواند درسی را بیاموزد مشکل را از دانش آموز نمی دانند بلکه معتقدند که معلم موفق نبوده است. با این تأکید معلم موظف است با روش های مختلف تلاش کند که دانش آموز را به سطح مناسب برساند حتی باید بعد از ساعت مقرّر مدرسه در مدرسه بماند و با دانش آموز به شکل خصوصی کار کند بدون اینکه دستمزد بیشتری بگیرد.
و در جامعه ما وای بر احوال اندک معلمانی که از کلاس درس می زنند تا دانش آموز وادار به تدریس خصوصی همان معلم گردد. دهه 80 غوغایی بود برای تدریس خصوصی، یک اپیدمی غیرقابل کنترل. ایامی که اضافه تدریس ها حذف گردید یا محدود شد و تدریس خصوصی رواج یافت. بهای یک ساعت تدریس هر چقدر زیاد بود برای آن معلم بیشتر طاقچه بالا می گذاشتند! و بدتر از آن، چشم پوشی وزارت آموزش و پرورش بر این خطا بود. آنان با ندید گرفتن مسأله به نوعی سعی در تأمین منافع مالی معلمان از جیب ملت کردند.
13 - اسباب بازی نیست ولی بورسیه هست.
در مدارس آمریکا اسباب بازی نیست ولی بورسیه هست. فوتبال و بستکبال خیلی بیشتر مورد توجه است و مدام لیگ های مدرسه ای دارند
که همین لیگ ها باعث می شود بچه ها اشتیاق بیشتری برای حضور در این کلاس های ورزشی داشته باشند. به کلاس موسیقی هم توجه دارند. توجه تا حدی است که اگر در یک رشته ورزشی یا یک نوع از موسیقی درخشش داشته باشند از دانشگاه می توانند بورسیه دریافت کنند. در آمریکا دانشگاه رفتن خیلی گران است و هر چقدر دانشگاه بهتر باشد گرانتر هم است. به همین دلیل هم دانش آموزان و هم خانواده های آنها تشویق می شوند که در یک نوع موسیقی یا در فضای یک ورزش موفقیت کسب کنند تا دانشگاه رفتن کم هزینه تر شود. این روش های آموزش و پرورش، برای دور کردن دانش آموزان از بی تحرکی است ضمن این که در سایه این رقابت های هنری و ورزشی، زندگی هدفمند را نیز به آنان آموزش می دهند.
و ما هنر را از زندگی دانش آموزان در کل حذف کردیم چون معتقدیم وقت هدر دادن است و نقش ورزش روز به روز کم رنگ تر می گردد. دولت بدهکاری میلیاردی تیم های به نام فوتبال پایتخت را صاف می کند اما در قبال این خوش خدمتی، هیچ تعهدی از سوی آنان برای ورزش مدارس نمی خواهد. این همه تیم های مختلف ورزشی استانها، کدامیک تا به امروز درایت ورود به مدارس را داشته است تا انگیزه و تحرکی در دانش آموزان به وجود آورد؟ یا تضمین و پشتوانه ای برای تربیت و جایگزینی اعضای تیم بعدی نماید. برعکس ما هم بوفه های مدارس را پر از مواد خوراکی مضر می نمائیم تا آمار بیماریهای زیر 40 سال در کشور افزایش یابد؟ این همه عمدی است یا سهوی؟
14 - سیستم آموزشی آمریکا ده سال پیش به روز شد.
حذف مردودی در سیستم آموزشی آمریکا از ده سال پیش آغاز شده است. آنان معلم را مسبب مردودی دانش آموز می دانند و با مأمور کردن عده ای برای آموزش او تا زمان یادگیری معقول، تلاش می کنند.
و ما برای حذف مردودی، سیستم نمره دهی ارفاقی را داریم که به جای تشویق و هدایت او برای تلاش کردن یا همت به کار بردن، به راحتی نمره قبولی دریافت می کند در واقع به او نابرده رنج، گنج میّسر می شود را می آموزیم، اصلی که امروز شدیدا در جامعه ما فرهنگ غالب گردیده است. و عده ای با یک تلفن آن هم از نوع همراهش، در کمتر از یک دقیقه میلیاردها تومان و گاه دلار جابه جا می کنند. یعنی دارندگی بدون برازندگی. البته بدبختی ما رنگ دیگری هم دارد چون یکی از انواع مدارس کشور ما مدارس استثنائی برای دانش آموزان دیرآموز است که کلی هدر رفت سرمایه و زمان به زور است.یعنی کِشت و کار بر زمین بایر. دانش آموز دیرآموز مقصر نیست، روش ما غلط است. یا مدارس کار و دانش به جای آموزش مهارت به تناسب عنوان مدرسه، تبدیل به جایگاه ضعیف ترین دانش آمو
زان سایر مدارس گردید به نوعی تبعید گاه با برچسب های پیشداوری شده افراد جامعه. (1)
15 - تغذیه در مدرسه
بعد هر 45 دقیقه آموزش، دانش آموزان 5 دقیقه استراحت دارند که به آنها یک لیوان شیر داده می شود. ناهار دانش آموزان در سراسر آمریکا متفاوت است اما در بیشتر مناطق، غذاهای فوری همانند ناگت، سیب زمینی سرخ کرده و پیتزا، هلو، ذرت شیرین، مرغ و سوپ مواردی هستند که برای وعده ناهار سرو می شود. البته والدین نیز خودشان برای فرزندان خود غذا می گذارند. (2)
و ما محروم از هر چیز و ساقط از قدری انصاف. کثیری از ما معلمان از انجام کار گروهی در کلاس درس واهمه داریم و از پرداختن بدان می پرهیزیم و آن را نوعی وقت تلف کردن می دانیم
16 - نحوه ارزیابی دانش آموزان
بر خلاف بسیاری از کشورهای دنیا که سر فصلها و برنامه درسی ملی برای مدارس وجود دارد، آزمونهای سراسری و مدارک یکپارچه در سطح این کشور وجود ندارد، بلکه دانش آموزان در جهت تکمیل دیپلم دبیرستان یعنی الزامات مورد نیاز که توسط هر ایالت تعیین شده است تلاش میکنند و برای ورود به دانشگاه بر اساس معیارهایی مانند معدل، رتبه کلاسی، دشواری واحدهای انتخابی و پذیرش در آزمون ورودی مورد ارزیابی و دقت نظر قرار میگیرند. دانش آموزان به طور کلی و همواره در طول ترم از طریق ترکیبی از آزمونهای میان مدت، امتحانات نهایی، مقالات، امتحانات کلاسی، تکالیف، مشارکت در کلاس درس، کار گروهی، پروژهها و حضور منظم در مدرسه، ارزیابی و این ارزیابی با یک نمره نهایی در پایان نیم سال به دانش آموز داده میشود. نمرات با حروف و یا به شکل درصد داده می شود. میانگین این نمرات، به عنوان معدل کلی دانش آموز محاسبه میشود.به طور کلی کارنامه نمرات به دست آمده در هر درس در پایان میان ترم، ترم و سال تحصیلی برای والدین دانش آموز ارسال میشود. همچنین ریز عملکرد دانش آموز در تمام موارد طی یک مدرک رسمی ثبت میشود تا بعدها توسط دانشگاه در ارزیابی های پذیرش دانشگاه مورد مطالعه و بررسی دقیق قرار گیرد. (3)
و ما با تناقض نحوه ارزشیابی در دو دوره آموزشی از یکسو و با دخالت تنها نمره دانش آموز منهای هر فعالیت دیگری، به قضاوت توانایی های او می نشینیم.
17 - سن شروع تحصیل و ساعات آموزشی آمریکا
آموزش و پرورش در کشور آمریکا قبل 6 سالگی آغاز میشود و با پایان 17 سالگی به اتمام میرسد. سال تحصیلی از ابتدای ماه سپتامبر آغاز و 26 ژوئن به پایان می رسد که این تاریخ برابر با 10 شهریور ماه تا 5 تیر ماه در ایران است. در کل هر سه مقطع ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان 180 روز آموزشی را طی یکسال تحصیلی پشت سر می گذرانند. به عبارتی دانشآموزان آمریکایی تقریبا 36 هفته آموزشی را طی یکسال تحصیلی در کلاس درس حضور دارند. دانشآموزان در هر سه مقطع تحصیلی در آمریکا حدود 1014 ساعت آموزشی را می گذرانند و یک روز آموزشی برابر با 338 دقیقه است. مجموع تعطیلات مختلف این کشور از جمله تعطیلات سال نو و تعطیلات تابستانی حدود 115 روز است. (4) و ما هنوز بحران پیش دبستانی و مربیان آن را داریم و اخیرا آن را با سپردن به مدارس غیردولتی، اشتباه جبران ناپذیری مرتکب شدیم. همانند خیلی از کشورها با حذف دوره پیش دبستانی، بهتر است کلاس اول را از سن 5 یا 6 سالگی آغاز کنیم.
18 - درآمد سالانه معلم آمریکایی مساوی درآمد سرانه کشور است و.......
درآمد سالانه معلم آمریکایی 50 هزار دلار است و درآمد سرانه 49 هزار دلار است. درآمد معلم مساوی درآمد سرانه است. و اما درآمد سالانه معلم ایرانی 6 هزار دلار است و درآمد سرانه 11 هزار و 500 دلار است. درآمد معلم 50 درصد درآمد سرانه است! (5)
کوتاه سخن:
اگر سیستم آموزشی کشور آمریکا باز و منعطف در برابر دانش روز است، سیستم آموزشی ایران بسته و مقاوم در برابر تغییر و تازگی است.
دانش آموز در سیستم سنتی پوسیده آموزش و پرورش کشور ما به همراهی معلم به استهلاک صد درصدی می رسد.
در کشوری مثل آمریکا آموزش و دانش آموز و معلم احیا می گردد، در سرزمین من بوی کهنگی می دهد.
ما شجاعت در هم کوبیدن وضع موجود را به هیچ بهایی نداریم لذا محکوم به عقب ماندگی و توسعه نیافتگی هستیم. خواب نظام آموزشی یعنی در جا زدن ملت. یعنی تلاش مداوم برای وصله کردن شکاف های تحجری فرهنگ.
ظاهر نظام آموزشی آمریکا بسیار ساده است اما باطن آن دژی استوار، چون به دانش روز مجهز می گردد و ظاهر و باطن نظام آموزشی کشور ما عکس آمریکاست یعنی ظاهری سخت اما باطنی نفوذپذیر و آسیب پذیر دارد.
سئوال قابل طرح این است آیا معلمان خود باید حرکتی پویا آغاز نمایند و طرحی نو دراندازند یعنی می توان عنصر تغییر را معلم نامید یا این مهم وظیفه و رسالت نظام آموزشی است؟ تا کی باید منتظر ماند؟ زمان را دریابیم که دائم در صدف گوهر نباشد.
تاریخ: شنبه , 23 مرداد 1400 (14:59)
کلیه کودکان رده سنی 6 سال از حق حضور در مراکز آموزش ابتدایی برخوردار میباشند.
محدودیتهای مربوط به انتخاب مدرسه میتواند به دلیل امکانات مربوط به مکان مدرسه و تعداد واحدهای کارکنان مدرسه باشد. کلاسها معمولاً از حداکثر بیستوپنج و حداقل ده دانشآموز متشکل میگردد. طبق قانون مدارس ابتدایی نمیتوانند کمتر از 6 و بیشتر از 25 دانشآموز داشته باشند.
برنامههای آموزشی
از جمله مهمترین برنامههای آموزش ابتدایی میتوان از موارد ذیل نام برد:
زبان ایتالیایی
زبان خارجی
ریاضیات
تاریخ، جغرافیا و علوم اجتماعی
آموزش هنر، آواز و موسیقی
تربیت بدنی
علوم مذهبی که تنها موضوع انتخابی است که گزینش یا عدم گزینش آن به اختیار خود دانشآموز و والدین وی میباشد.
ارزیابی تحصیلی
امتحانات نهایی
در پایان کلاس پنجم، دانشآموزان ملزم به شرکت در آزمون پایان سال تحصیلی تحت عنوان (دی لیسترا المنتار) میگردند که در صورت موفقیت درآن به مقطع مقدماتی متوسطه راه مییابند. گفتنی است که آزمون پایان سال تحصیلی بر دو امتحان کتبی و یک امتحان شفاهی مشتمل میگردد.
تاریخ: شنبه , 16 آذر 1398 (10:11)
تاریخ: شنبه , 16 آذر 1398 (10:10)
در اوایل اصلاحات پروسکولو، فنلاند استراتژی مداخله زودهنگام و پیشگیری را برای دانشآموزانی که به نوعی نیازهای آموزشی ویژه دارند اتخاذ کرد. به این معنی که مشکلات رشدی و یادگیری، در طی دوران اولیه کودکی شناسایی میشوند و قبل از ورود کودکان به مدارس مورد توجه قرار میگیرند. در سالهای اولیه دوره ابتدایی حمایتهای ویژه گستردهای به ویژه در حوزههای خواندن، نوشتن و حساب کردن به همه کودکانی که نیازهای ویژه جزئی یا قابل توجهی دارند ارائه میشود. بنابراین نسبت دانشآموزان مدارس استثنایی فنلاند در پایههای اولیه مدارس ابتدایی در مقایسه با بیشتر کشورهای دیگر نسبتاً بالاست. تعداد دانشآموزان با نیازهای ویژه در فنلاند تا پایان دوره ابتدایی کاهش مییابد و همچنان که دانشآموزان به مدارس متوسطه موضوعمحور دوره اول دبیرستان میروند تا حدودی افزایش مییابد. دلیل افزایش نیاز به حمایت ویژه در مدارس متوسطه اول فنلاند این است که برنامه درسی یکپارچه مستلزم انتظارات خاصی برای همه دانشآموزان بدون در نظر گرفتن تواناییها یا پیشنیازهای یادگیری آنهاست. استراتژی معمول بینالمللی درمان کردن مسائل در مدارس ابتدایی و متوسطه اول به هنگام وقوع آنهاست نه سعی در جلوگیری از اتفاق افتادنشان. کشورهایی که استراتژی درمان را اتخاذ میکنند تعداد دانشآموزان با نیازهای ویژه نسبتاً بیشتری در طی دورههای ابتدایی و متوسطه اول دارند
درسهای فنلاندی؛ پاسی سالبرگ؛ علیرضا مقدم، طیبه سهرابی؛
تاریخ: شنبه , 16 آذر 1398 (10:09)